اصطلاحات و الفاظ خاص هر منطقه به تدریج و به مرور زمان جزء جداناشدنی از فرهنگ شفاهی آن شهر و منطقه می شوند. شهر آبادان به لحاظ برخورداری از تجربه ی همزیستی اقوام مختلف در طول یک قرن ؛ به مرور دارای لهجه ای خاص شد که هر بخش خود را از قومیتی ایرانی و در برخی واژگان بخاطر حضور شهروندان بریتانیایی در پالایشگاه نفت آبادان ؛ برگرفته از اصطلاحات لاتین می باشد که ماحصل این تعامل فرهنگی شفاهی را امروزه ” لهجه ی آبادانی ” می نامیم.
بخشی از این اصطلاحات جمع آوری شده که در زیر ملاحظه می فرمایید.چنانچه مایل به پربارتر نمودن این واژه نامه دارید ؛ لطفا در بخش زیزین ؛ اظهار نظر بفرمایید.
آ
آب جوجه = نام دیگر نخودگرمک! از غذاهای مورد علاقه آبادانیها در ایام سرما.
آلو= سیب زمینی
آمو (عامو) = عمو
ارسی (Orsi)= كفش
اروسیه (عروسیه)= اسم محلی در آبادان. سابقا در این محل کمپA روسیه وجود داشته (در زمان جنگ جهانی دوم) و به تدریج به این صورت درآمده.
اسپكتور = سرشيفت حراست كه با موتورسيكلت سه چرخه گشت ميزد
اسبيتال = بيمارستان شركت نفت
اشكل كيلی = بازی روپایی زدن با توپ فوتبال
او داغك = اشكنه
اوستور = فروشگاه
اروندکنار = از شهرهای تابعه آبادان. دقیقا در دهانه اروند رود و در محل ورود اروند به خلیج فارس واقع شده.
اسکرو = (screwdriver) پیچ گوشتی!
اشتلک = ورق بازی به سبک آبادانی
اشکندن = شکستن
الفی = نام قدیم میدان فرهنگ، البته هنوز به همین اسم مطرح است. فلکه ابتدای بریم.
انکس = نام قدیم فرهنگسرای نفت واقع در فلکه الفی، اولین ساختمان خاور میانه که مجهز به دستگاههای تهویه مطبوع بود. هنوز در بین مردم به اسم انکس مشهور است.
اوپاتان (o-pat-an) = اولین نام آبادان در عهد باستان.به معنای جایی که در آن از آب پاسداری میکنند.
ب
باس = اتوبوس
بریم = از محله های متعلق به شرکت نفت، در معنی اسم آن دوقول وجود دارد:۱- از اسم خرمای بریم گرفته شده که در قدیم در این محل نخلستانهای وسیعش وجود داشته و ۲- نام فردی ملقب به ابو ابراهیم بوده که در این محل با قبیله اش زندگی میکرده و بعدها بصورت بریم درآمده.
بمبو = (bambo) شیرآب، کلمه ايست که از Pump House انگليسی گرفته شده.
بوارده = از محله های متعلق به شرکت نفت. شامل بوارده شمالی و جنوبی. مشهور است که از کلمه ابوورده (پدر گل سرخ) که نام شیخی بوده که با قبیله اش در آن محل زندگی میکرده گرفته شده است.
بهمنشیر = نام رودخانه ای و نام محله ای درآبادان که شامل تانکی یک و تانکی دو میشود.
بوی روم = (اتاق پسر) بخشی از منازل شرکتی که معمولا شامل یک اتاق با سرویسهای بهداشتی مختصر و آشپزخانه است. در زمان انگلیسسها این اتاقها متعلق به مستخدمین هندی آنها بوده که توسط انگلیسیها بوی نامیده می شده اند.
بتل(Botol) = سوسك
بشوش(Bashoosh) = اردك
بش موش(Besh moosh) = شيريني گرد و رنگي عربی
بلکم(Bolkom) = آدم وراج و پررو
بلم(Balam) = قايق
بنج(Benj) = تانكي
بنگله(Bangele) = منازه بريم
بوكسري = مدل مو براي آقايان
بوچ = چوب پنبه برنگ كرم كه بعنوان سر شيشه استفاده ميشد.
بوشش كن = در اصطلاح رانندگي رانده هاي شركت نفت ميگفتن بوشش كن (دنده آزاد كن )
بیلرسوت(Behlar soot) = لباس كار ظاهرا از کلمه Boiler Suit گرفته شده.
بيش لمبو (Bish lambo)= يه نوع جانور مثل ماهي ريز كه در جوي بود.
بيريك = ترمز
بي اس لمبر = شماره كارگری
پ
پا پتی = پا برهنه
پلاس = انبر دست (گاز انبر)
پليت باز = بازي با سر نوشابه و سنگ
پريمس (پريموس) = وسيله اي كه براي پخت غذا استفاده ميشد ( گاز پيك نيكي )
پایدان = ركاب دو چرخه چرخ
پمپوس يا پمپوز = پمپ استيشن
پليت =فلز یا قطعات فلزی
پاسورك = بادام
پاكريا = نام استخر كارمندي تانكي دو
پين = سوزن ته گرد
پيپ = شيلنگ آب
پاس = مجوز ورود به پالایشگاه یا باشگاههای ان. در قدیم برای ورود به سرویسهای نقلیه هم بکار برده میشده.
پاکوره = نوعی غذای آبادانی هندی الاصلو در نتیجه تند!
ت
تانک فارم = (مزرعه مخازن) منطقه ای نزدیک کوی ذوالفقاری که مجموعه بسیار بزرگی از مخازن نفتی است و بعد از جنگ از آن استفاده خاصی نمیشود.
تانکی ابوالحسن = نام محلی ومیدانی در آبادان. اسم ابولحسن را نمیدانم به چه علت بر رویش گذاشته اند و اینکه این ابوالحسن کی بوده.
تيسه = (teise) يك كلمه با معانی بسيار! در قديم به گشتن كودكان در جويها برای يافتن اشيای بی ارزش میگفتهاند و امروزه به ناخنك زدن و بلند كردن اشيا بصورت نيمه شوخی نيمه جدي!
تماته = گوجه
تكنيكال = دانشكده نفت
ترنينگ = كارآموزی
ترق تروق = یک بازی بچه گانه
تنگ تنگو = ملخ
تیاره = هواپیما
تيمپو = ضرب موسيقی
تیپ = استیل لباس پوشیدن
تكه بازي = نام بازي بود كه دخترها بازي ميكردن ( لي لي )
ج
جالی = (jail) توری فلزی برای محافظت دیوارها و همچنین پوشاندن پنجره ها.
دریاقلی = پیرمرد آهن فروشی که در انتهای کوی ذوالفقاری زندگی میکرد و با فداکاریش باعث شد که آبادان به دست عراقیها سقوط نکند.
جفت كردن = يعني طرف از ترس جا زد
جاشو = كارگر كشتي (ملوان)
جام = شيشه
جسر = پل بهمنشير
جورج يوناني = نام عكاسي كه ارمني بود
جالي = فنس
جالي جالي بستم = نام بازي
چ
چپه = كنايه از اينكه كسي را له و لورده كردن
چار ميخه = كنايه از اينكه دست و پاي كسي را بستن .
چرخك = قرقره
چپكي = بيراهه
چك و چول = كثيف
چارلي بازي = دلقك بازي ( درواقع قسمت اول اسم چارلی چاپلن است )
چالو = روشن
چمري = ابتداي خارك كه كوچك و كمي سبز رنگ و نرم
چيتي = كوپن نفت كه به كارگرهاي شركت نفت ميداند
چهار گران = زمين بازي
چراغ ليت = چراغ دستي
چپك = دست زدن
چش بندو = نام بازي بچه ها(قایم باشک)
ح
حبانه = ظرف سفالي براي آبخوردن ( كلمن )
حل حله گرگه چنبري = بازي دخترانه
حشو = سبزي ماهي با كليه ملخفاتش
خ
خریتی – khereyti = نوعي خوردني زردرنگ كه از درخت خرما درست مي كردند
خاكسون = قبرستان
خسرو چينوی = فردی که قیافه ای شبیه به چینی ها داشته!
خنجر بالی = آب نباتي كه بشكل خنجردرست ميكردن
خاك مكينه = خاكي كه از آن براي پاك كردن ظروف استفاده ميكردند مثل تايد يا مايع ظرفشويی
خرما چپون = كنايه از فشرده
خدا رو کولت: اصطلاحی است با معانی بسیار از جمله: دمت گرمه، خدا خیرت بده، کارت درسته و … . بستگی به لحن و مکان گفتن جمله داره!
د
درام = بشكه
دله = بشکه
دولاب = کمد
دبش = عالی
ديري فارم = نام باغ گاو داري شركت نفت نزديك جزيره مينو
ديري = رتب خشك شده
دال عدس = نوعي غذا
دی گل = چاپلوس
ر
رامسید(ramseid) = حرکت کردن وسیله نقلیه درجهت خلاف مسیر قانونیwrong-side))
رنگینک = نوعی شیرینی که با خرما و آرد و روغن و … درست میشود.
رون شوز(ربن شوز) = پوتين
رشاد = شاهي ( سبزي)
رجستر (لجستر ) = شماره كارمندي
رشن = جايي كه كارگرهاي شركت نفت ميرفتن خواربار ميگرفتن
ریبن = عینک آفتابی مخصوص آبادانیها ( raybon)
ز
زفر = بوی بد ماهی
زلیبی = زولبیا
س
سده = (sadde) نام محله ای در آبادان.
سلج = (selej) از روستاهای چسبیده به آبادان که الان جزئی از شهر به حساب میاد و پشت رودخانه بهمنشیر واقع شده. شامل سلج شرقی و غربی. اسم سلج میتونه از Sludge به معنی گل و لای گرفته شده باشه.
سلويج = (salvij) ،به معنای انبار وسايل اسقاطی و غيرقابل مصرف. از کلمه Salvage به همين معنی مشتق شده.
سمبوسه = (samboose) نام غذایی آبادانی معمولا مثلثی شکل! شمل مخلفاتی مانند سیب زمینی و سبزیهای معطر و … پیچانده شده در درون نان نازک و سرخ شده درون روغن.
سنج و دمام = موسیقی محلی آبادان و بوشهر که بیشتر در عزاداریها نواخته میشود.
سوگ العریان = (بازار لخت) نام قدیم بازار ایستگاه ۷ بهار. ظاهرا بدلیل ساده بودن به این اسم معروف بوده.
سیکلین = [sik(h)-Lane] (محله سیکها) نام محلی در آبادان که سابقا در آن هندیها زندگی میکرده اند. سابقا در این محل معابد سیکها وجود داشته.
سيب گلابی = مايعيي شيريني مخلوط (جوهر و شكر و آب جوش ميدادند برنگ قرمز) بعد يك چوب فرو ميكردن تو سيب و سيب گلاب را در اين مايع آغشته ميكردن تا رنگ بگيره مثل آب نبات بشه
سيكل = دوچرخه
سنتراستور = فروشگاه مركزي كه تمام اجناس فروشگاههاي شركت نفت در آن نگهداري ميشد
سر تا سر = یک نوع شیرینی که بصورت مارپیچ در سینی ریخته میشده و هر کس با ۲ ریال تا آنجایی که میتونسته و شیرینی تکه نمیشده میتونسته شیرینی برداره.
سی ده (see the) = مستقيم
سی (sey) = نگاه کردن – سی کن = نگاه کن
سی برنج = نام يكي از قسمتهاي پالايشگاه
سبخي = جايي كه تمام وسايل از رده خارج را در آن نگه داري ميكردند و همچنین به معنای جای بیابان مانند.
سپرتاس = ظرفي سه تكيه كه بوسيله يك دسته به هم وصل ميشد (ناهار بري)
سيگار لفت = سيگاري كه با تنباكو و كاغذ درست ميكردند معروف به سيگار تف نشان
ش
شيرشكر = شيرعسلي
شهر = وقتي ميخواستند بروند به چهار راه اميري(مرکز شهر) میگفته اند شهر!
شكر چيان = جايي كه بستني سنتي درست ميكرد اصطلاح امروزه تريا
شطیط = (shoteit) از روستاهای عرب نشین آبادان.
ص
صبور (soboor)= یک نوع ماهي كه در تنور پخته میشود
ط
طياره = بادكنك ( با كاغذ و سريشم ) و همچنین هواپیما
طیب = نام میدانی در آبادان. از اسم حاج طیب گرفته شده که ظاهرا در ایام ملی شدن نفت از
بزن بهادرهای آبادان بوده!
ف
فاطو = فاطمه
فیدوس = نام آژیری که سابقا برای بیدار کردن و آماده به کار شده مردم توسط پالایشگاه نواخته میشده و صدای آن در کل شهر شنیده میشده. از همه مهمتر اسم مجله اینترنتی ما!
فیس = ناز کردن
فیه = (fai’ie) محله ای در آبادان بعد از ایستگاه ۱۲ بهار. امروزه بعلت وجود دانشگاه آزاد و دبیرستان تیزهوشان از مراکز علمی به حساب میاد!
فيت = سايز
ق
قماره(Ghomare) = دكه
قلیه ماهی = نوعی خورش که با ماهی و تمر هندی و فلفل فراوان تهیه میشود.
قولو = از کلمه و اسم غلام گرفته شده. امروزه به آدمی که ادعای داش مشتی بودن و لات جوانمرد! بودن داره گفته ميشه.
ک
کا = مخفف کاکا يا همان برادر خودمون.
کفیشه = (kofeishe)از کافی شاپ گرفته شده. نام محلی در آبادان که پاتوق کارگران شرکت نفت و محل تفریح آنان بوده.
کواتر شلی = (kuater sholi) خانه های خشتی و گلی. نام محله ای در قدیم متعلق به کارگران شرکت نفت.
کا = داداش برادر
كرات(korrat) = تره ( سبزی)
كواتر شد = يعني استراحت پزشكی
کلو = دیوانه
کم = شکم
كانتين = رستوران پالايشگاه
كركاب = صندل زنانه (كه از چوب و دو بند چرمي ساخته مي شد)
گ
گردو شكستم = بازي دخترانه
گيلاس = ليوان آبخور
گاري = وسيله بازي كه با تخته و بربرنگ درست ميكردند بازي تابستانه بوده
گاو –گوساله – فنگل – پنير = بازي با كشيدن يك مربع وچهار گوش آن سنگ ميگذاشتند
گران شاپوري = استوديو
گريپ پاژ = يعني پيچوندش
گلوپ = باشگاه
گونی دله ای = سمساری – کسی که وسایل خراب جمع میکند
گلو = گربه
گرید = امتیاز. ترفیع اداری در شرکت نفت.
گیت = دروازه بویژه، دروازه های پالایشگاه.
گیس = (gase)گاز
ل
لامسی = (lamsi) نام محله ای در آبادان نزدیک درمانگاه اقبال.
لب لبو = برخلاف ظاهرش این هم یکی دیگر از اسامی نخود گرمک است.
لین = (lein) از همان Lane انگلیسی به معنای کوی و کوچه گرفته شده. خیابانهای احمدآباد را با کلمه لین میشناسند شمامل لین یک تا پانزده.
لمر = شن
لیر = لجن
لاف = خالی بندی – چاخان
لوز ( Lavoz )= بد بخت – شلخته
لین line ) )= کوچه
م
منهول(men hol) = فاضل آب
ماه عسل = مخلوط خرما و شيره و كنجد
محمد بستني = اسم یک بستني فروش دوره گرد
ممدشیطون=اسم پلیسی با سبیلهای تاب داده بزرگ در آبادان قدیم
مانكور= لاك
متروپل = نام سينما
ميلك بار = نام تريا در الفي بريم
مصطفی ریش = از بزن بهادرها و لوطیهای قدیم آبادان. وی هنوز زنده و در آبادان ساکن است.
منیوحی(manioohi) = نام یکی از روستاههای عرب نشین آبادان.
ن
نيم دري = پنجره
نقل پيرزن = ذرت بو داده
ني همبون(نی انبان) = ساز محلي ( بندري)
نخلك = نام یک باشگاه
نايت كلاب = نام یک باشگاه
و
ولک = (volek) به معنای پسر بچه. از اصطلاحات رايج بين آبادانيها
واير = كابل برق
وارد ماستر = مسئول بخش بيمارستان
ه
هوك = تكه اي كه از آهن بشكل نعل بود و در حلقه در براي قفل كردن استفاده ميشد
هوبيو = بازي پسرها درتابستان با يك تكه چوب كوچك و يك تكه چوب بزرگ بود و گفتن كلمه
هي دو = تاب بازی کردن
هاستل (hostel) = مهمانسرا
هزاريا = نام محله شركتي كارگري
هلنديا = نام محله شركتي كارگري
هفيز = دفتر يا آفيس
هفت حوض = نام محله اي در احمد آباد خيابان شير و خورشيد
ی
يك دو يك دو ترمز = نام بازی دخترانه